Tuesday, June 21, 2005

فرصتي ديگر بايد تا شويم رستگار




انتخابات / دوره نهم / رياست جمهوري
انضمامات رئيس الخريه


يادم مي آيد سالها پيش فردي روستايي در پاسخ به پيش بيني ها ي من جوان مي گفت كه اي آقا من اين ملاها رو مي شناسم اينها همينكه سوار خر شوند پياده كردنشون غيرممكن است مگه اينكه نزاع جدي داخلي بين خودشان مجالي فراهم كنه


دوباره يك فرمول مي گه كه دو قشر نظامي و ملا محافظه كار و مصلحتگراند يعني خواهر و مادر همه را به گا مي دهند اما همينكه نوبت اهل وعيال خودشان برسه كوتاه مي آيند



يه تشبيهي نيز گاهي از وضعيت فعلي ما مردم جاهل جاهل پرور صورت مي گيره و آن اينه كه گربه نره گربه ماده را مي بره لبه بام /ساختمان از قراري خيلي بلند بوده به بلندي ساختمان هاي دوره سازندگي/ مي زاره تو و تا ته مي چوپونه تو و حالا فشار نده كي فشار بده گربه ماده بيچاره مي خواد بره جلو كه كمي از فشار كاسته بشه اما با خطر سقوط مواجه مي شه مي ترسه مي ياد عقب دوباره درد بيشتر مي شه
خلاصه اين ملاها ملت را بردند تو همچي وضعيتي كه هي مجبورند از ترس عقب نشيني كنند و خوش به حال ملا بشه و بيشتر حال كنه



اون حكايت شنيدني دروازه شهر و افزودن بر تعداد بوكونها رو نيز همه مي دونيد و اگه يادتون رفته به من ايميل بزنيد



يكي از دوستان من به ملاها مي گه كنده پرو


من نمي دونم از ترس يزيد و معاويه به عمرعاص پناه ببرم يا نه شايد از اژدها به كوسه خلاصه شما ارتباط اين وضعيت را با مثال هاي بالا پيدا كنيد



آخه به قول يكي از همين بچه هاي جبهه بورسيه اي ما بعد از 8 سال نفهميديم تفاوت مردم سالادي ديني با قمبولي اسهالي يا جمهوري اسلامي چيه؟ گفتم من هم اخه اگه قرار بود ما الت دست ملا نشويم كه حالا وضعمان بهتر از اين بود


ما خريمو ملا خر سوار
فرصتي ديگر بايد تا شويم رستگار

No comments: